-
۱۱۸۴۱
ور گل کند صد دلبری ای جان تو چیزی دیگری، متن کامل شعر شعر زیبای ور گل کند صد دلبری ای جان تو چیزی دیگری غزل شمارهٔ 2428 از دیوان شمس مولانا می باشد. شعری عاشقانه و زیبا از مولانا که بیت اول آن نیز بسیار مشهور است:
فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری
گویی سلیمان بر سپه عرضه نمود انگشتری
در ادامه متن کامل شعر را تقدیمتان خواهیم کرد.
متن کامل شعر ور گل کند صد دلبری ای جان تو چیزی دیگری
فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پریگویی سلیمان بر سپه عرضه نمود انگشتری
رومی رخان ماه وش زاییده از خاک حبش
چون تو مسلمانان خوش بیرون شده از کافری
گلزار بین گلزار بین در آب نقش یار بین
و آن نرگس خمار بین و آن غنچههای احمری
گلبرگها بر همدگر افتاده بین چون سیم و زر
آویزها و حلقهها بیدستگاه زرگری
در جان بلبل گل نگر وز گل به عقل کل نگر
وز رنگ در بیرنگ پر تا بوک آن جا ره بری
گل عقل غارت میکند نسرین اشارت میکند
کاینک پس پرده است آن کو میکند صورتگری
ای صلح داده جنگ را وی آب داده سنگ را
چون این گل بدرنگ را در رنگها میآوری
گر شاخهها دارد تری ور سرو دارد سروری
ور گل کند صد دلبری ای جان تو چیزی دیگری
چه جای باغ و راغ و گل چه جای نقل و جام مل
چه جای روح و عقل کل کز جان جان هم خوشتری
همچنین بخوانید: نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو
برچسب ها:
اشعار مولانا
,
مولانا
,