-
۱۰۴۷۶۸
اشعار بسیار زیبای مولانا چنان بر جان می نشینند که تصمیم گرفتیم یکی از پست های یک دانش را به شعر زیبای "خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش" بپردازیم و متن شعر و تفسیر آن را به شما عزیزان تقدیم نمایی. با ما همراه باشید.
همچنین بخوانید: متن و تفسیر شعر "بی همگان به سر شود از مولانا"
شعر "خنک آن قمار بازی"به همراه تفسیر
مولانا که به نامهای "مولوی"، "ملای رومی" و "خداوندگار بلخ" نیز مشهور است در سال 604 هجری قمری در شهر بلخ در خانواده حسین خطیبی به دنیا آمد.
متن شعر خنک آن قمار بازی از مولانا
همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر
سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر
همه غوطهها بخوردی همه کارها بکردی
منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر
همه نقدها شمردی به وکیل درسپردی
بشنو از این محاسب عدد و شمار دیگر
تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی
نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر
خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی
نه چو روسبی که هر شب کشد او بیار دیگر
نظرش به سوی هر کس به مثال چشم نرگس
بودش زهر حریفی طرب و خمار دیگر
همه عمر خوار باشد چو بر دو یار باشد
هله تا تو رو نیاری سوی پشت دار دیگر
که اگر بتان چنیناند ز شه تو خوشه چینند
نبدست مرغ جان را به جز او مطار دیگر
تفسیر شعر خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
دکتر عبدالکریم سروش، اندیشمند و مولوی شناس معاصر به این باور است که شمس مولوی را در برابر یک قمار قرار داد، قماری که معلوم نبود مولوی برنده آن باشد.
ولی شمس به او گفت که شرکت در این قمار خود پاداش آن است. نام این قمار را دکتر سروش قمار عاشقانه گذاشته است.
خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش
بنماند هیچش الا هوس قماری دیگر
دکتر سروش می گوید شمس به مولوی گفت که آن چه را دارد اعم از نام و نان باید ترک بگوید تا به عوالمی دیگر غیر از عوالم دنیای ظاهری دست پیدا کند.
شمس که در دهه ششم عمر خود بود مولانای 38 ساله را همان گمشده سالیان دراز خود می یابد و او را به قماری می خواند که هیچ تضمینی برای برنده شدن در آن وجود نداشت. مولانا با تمام خلوص وارد این قمار عاشقانه می شود و گوهر عشق می برد.
در این شعر مولانا هدف را خود قمار کردن می داند بدون توجه به برد و باخت در آن.
جالب است بدانید: تعبیر خواب قمار کردن
معنی عبارات مهم شعر:
همه غوطه ها بخوردی: به معنای غوطه ور شدن در دنیای علوم ماورایی است.
خُنُک: بمعنای خوشا و زنده باد
روسپی: شخصی که مایه کامجویی دیگران است
سمن بران: شخصی که اندامی سفید و لطیف چون سمن دارد
هله: آگاه باش، هشیار باش