شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۱۰ ب.ظ

آشپزی، سبک زندگی،دانستنی ها

زندگی واقعا ساده است، ما اصرار داریم آن را پیچیده کنیم «کنفسیوس »

متن شعر عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن همراه با تفسیر شعر

  • ۷۲۱۲

در این نوشته قصد داریم متن شعر عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن از مولانا همراه با معنی آن را تقدیمتان کنیم. غزل شمارهٔ ۱۹۸۹ که با بیت جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن، آنک آموخت مرا همچو شرر خندیدن آغاز می شود.

متن شعر عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن

جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن
آنک آموخت مرا همچو شرر خندیدن
گر چه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم
عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن
بی جگر داد مرا شه دل چون خورشیدی
تا نمایم همه را بی‌ز جگر خندیدن
به صدف مانم خندم چو مرا درشکنند
کار خامان بود از فتح و ظفر خندیدن
یک شب آمد به وثاق من و آموخت مرا
جان هر صبح و سحر همچو سحر خندیدن
گر ترش روی چو ابرم ز درون خندانم
عادت برق بود وقت مطر خندیدن
چون به کوره گذری خوش به زر سرخ نگر
تا در آتش تو ببینی ز حجر خندیدن
زر در آتش چو بخندید تو را می گوید
گر نه قلبی بنما وقت ضرر خندیدن
گر تو میر اجلی از اجل آموز کنون
بر شه عاریت و تاج و کمر خندیدن
ور تو عیسی صفتی خواجه درآموز از او
بر غم شهوت و بر ماده و نر خندیدن
ور دمی مدرسه احمد امی دیدی
رو حلالستت بر فضل و هنر خندیدن
ای منجم اگرت شق قمر باور شد
بایدت بر خود و بر شمس و قمر خندیدن
همچو غنچه تو نهان خند و مکن همچو نبات
وقت اشکوفه به بالای شجر خندیدن

معنی شعر عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن

میگوید من ابتدا گریان به دنیا نیامدم بر خلاف اطفال که گریه می کنند وقتی به دنیا می آیند من از اول می خندیدم ولی عشق آموخت مرا نوع دگر خندیدن

یک جور خنده ی دیگری را عشق به من یاد داد. برخلاف آنچه که آدم از شعرای دیگر می شنود که عاشقی همه اش با زاری و با ناله و گریه است، شما ببینید منطق مولانا را می گوید: برعکس است.من بر اثر عاشقی خندان شدم عشق آموخت مرا نوع دگر خندیدن

به صدف مانم خندم چو مرا درشکنند کار خامان بود از فتح و ظفر خندیدن

کسانی که چیزی را به دست می آورند: پادشاهی که کشوری را فتح می کند، دانشمندی که جایزه ای می گیرد، تاجری که سودی می برد، و امثالهم...لبخند بر لبش می آید می خندد،خوشحال می شود، می گوید اینها خنده های از سر خامی ست به صدف مانم خندم چو مرا در شکنند

من مثل صدفم وقتی پوسته ی مرا میکنند و گوهر من آشکار می شود تازه آن موقع لبهای من به خنده باز می شود یکی یکی تعلقات را که از من می گیرند سبک تر می شوم ، آزاده تر می شوم، رهاتر می شوم، خندان تر می شوم. خامان برعکس این هستند، هرچه به آنها افزوده تر می شود، چیزی به آنها اضافه می شود، باری بر بارهای آنها افزوده می شود، تازه خندان تر می شوند...

 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

معرفی کوتاه

یک دانش مکانی برای نوشتن مطالب مفید

قوانین و مقررات

محتوای دلخواه شما

تماس با ما

  • تماس با نویسندگان یک دانش