-
۲۶۲۶۸
"ای قوم به حج رفته کجایید کجایید" یکی از معروف ترین اشعار مولانا است که کمتر کسی است که آن را نشنیده باشد و حداقل بیت اول آن برای همه آشناست. در ادامه متن کامل این شعر زیبا و پرمفهوم از مولوی را به همراه تفسیر آن تقدیمتان می کنیم. امیدواریم مورد پسند شما قرار بگیرد.
متن کامل شعر ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
ای قـوم بــه حج رفتـه کجایید کجایید
معشــوق همیــن جـاست بیایید بیایید
معشــوق تــو همسـایه و دیــوار به دیوار
در بادیه ســـرگشته شمـــا در چــه هوایید
گــر صـــورت بیصـــورت معشـــوق ببینیــد
هــم خـــواجه و هــم خانه و هم کعبه شمایید
ده بـــــار از آن راه بـــدان خـــانه بـــرفتیــــد
یــک بـــار از ایـــن خانــه بــر این بام برآیید
آن خانــــه لطیفست نشانهـــاش بگفتیــد
از خــواجــــه آن خــــانـــــه نشانـــی بنماییـــد
یک دستـــه گــل کــو اگـــر آن بـــــاغ بدیدیت
یک گـــوهر جــــان کـــو اگـــر از بحر خدایید
با ایــــن همـه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
تفسیر شعر ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
مولانا یک شاعر و عارف بزرگ است و به حج از منظر دیگری نگاه می کند و به جا آوردن حج را فقط در انجام یکسری اعمال ظاهری بدون تفکر کاری عبث و بیهوده می داند. از نظر مولانا حج راهی برای نزدیک شدن به خداست که باید در تزکیه نفس اثرگذار باشد.
از نظر مولانا قلب انسان می تواند خانه خدا باشد و برای نزدیک شدن به خدا لازم نیست به حج ظاهری رفت. احادیثی وجود دارند که این اشعار مولانا را حمایت می کنند مانند:
- حدیث قدسی: ''انا عندالقلوب و المنکسره'' من در قلبهای شکسته جای دارم
- ''الانسان سری و انا سره'' انسان سر من است و من سر او
- ''لایسعنی ارضی و لا سمائی و لکن یسعنی قلب عبدی المومن'' نه زمین گنجایش مرا دارد و نه آسمان، ولی دل مومن، گنجایش من را دارد.
بنابراین دلی که باز این توانایی برخوردار است که جایگاه حضرت احدیت قرار گیرد. کم از سنگ و چوب و خشت نیست انسان می تواند در سایه این عنایت و وعده الهی در چنان مرتبه ای از عرفان و محبت به خداوند قرار گیرد که بزرگان دین و پیامبران الهی، ائمه اطهار و اولیا الله و بدان دست یافته اند.
مولانا انتقاد میکنه که در این دشت و بیابان آیا دنبال خدا میروید؟ خدا که همینجا هم هست میشه این بیت رو اشاره به آیه قرآن دونست که «خدا از رگ گردن به شما نزدیکتر است».
اما بیت سوم بسیار زیباست به این معنی : اگر چشمتون رو باز بکنید و عاشق باشید چیزی غیر از معشوق نخواهید دید و میبینید که همه چیز ( خواجه و خانه و کعبه) خود شما هستید.
بیت چهارم به این معنی : ده بار این راه طولانی رو به حج رفتید حالا بیایید یک بار یکم روحتون رو پرواز بدید و از بالای بام دور و برتون رو نگاه بکنید آیا چیزهایی که میبینید غیر از خدا هستند؟
بیت پنجم : بله حق با شماست خانه کعبه زیبا و با ابهت و مقدس است، حالا یه نشونه ای از خودتون نشون بدید که چه استفاده ای از این سفر کردید. آیا این همه صفات خوب که از صاحب خانه هست روی شما تاثیری گذاشته؟
بیت ششم : در این بیت مولانا این مطلب رو مثال میزنه. اگر میگید که رفتید و اون باغ رو دیدید حاصلش چی بوده؟ آیا یه شاخه گل از اون باغ با خودتون آوردید؟ آیا معنویت و صفت خوبی و از این سفر یاد گرفتید؟
و اما بیت هفتم و آخر : با همه این حرفها کار خوبی کردید. این رنجی که متحمل شدید خیلی عالی و خوب ولی افسوس که خودتون این گنج رو زیر پا میگذارید و از بین میبریدش.
به طور کلی همه ابیات این شعر اشاره به این دارد که حجی که بدون تفکر و تغییر مثبت در رفتار انسان باشد فقط یک عمل ظاهری است و هیچ ارزشی ندارد. خدا در قلب های انسان ها جای دارد.
همچنین بخوانید: متن و تفسیر شعر "خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش" از مولانا